سَر و سِر مجموعه دست نوشته های محمدجواد ایزدپناه
| ||
تک و تنها یک روز، وقت دلتنگی شهر خسته از خانه دویدم بیرون! چه غمی داشت دلم! باد؛ خط های اُریبی از ابر ابر؛ خط های اُریبِ باران کوچه؛ خط های اریبِ همه ی پنجره ها و من غمزده یک خط اُریب کم کم از قاب نگاه تو - که یک لوزی بود- محو و بی رنگ شدم بی تو خود را تک و تنها دیدم بی تو دلتنگ شدم محمد جواد ایزدپناه م.ا-جواد
[ شنبه 91/12/19 ] [ 7:11 عصر ] [ محمدجواد ایزدپناه ]
[ نظرات () ]
سلام دوباره برگشتم... این بار اما با یک شعر دیگر ------------------------------------ دیشب دوباره خواب دیدم خواب یک تور سفید و تو که مثل پری لب های سرخت در سفیدی رنگ پوستت خودنمایی می کرد آه چقدر دلم گرفته است! چقدر غصه می خورم! و چه حسرت عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته است آری، من باز خواب بوده ام و هیچ چیز حقیقت نداشته است! نه لبخند ملیح تو نه بوسه های عاشقانه ی من و نه حتی... بگذریم! من تنهاتر از همیشه در این برزخ ماندن و رفتن تو را می خواهم تو را می خواهم تو را می خواهم محمدجواد ایزدپناه م.ا-جواد [ دوشنبه 91/11/30 ] [ 7:11 عصر ] [ محمدجواد ایزدپناه ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |