سَر و سِر مجموعه دست نوشته های محمدجواد ایزدپناه
| ||
مهلت بدهید، با لگد در نزنید! با تیغ به خانه ی خدا سر نزنید! جان من و محسنم بگیرید ولی؛ آتش به دل عزیزِ حیدر نزنید! محمدجواد ایزدپناه م.ا-جواد [ شنبه 92/1/24 ] [ 8:44 صبح ] [ محمدجواد ایزدپناه ]
[ نظرات () ]
او بهار زندگی را در بهار آورده است این جهان را از پسِ لبخند یار آورده است پشت ادراک طبیعت رمز و راز مبهمی است این چنین راز عجیبی بیشمار آورده است! از دل خاک و میان سنگلاخ کوه ها ریشه و گلبرگ و برگ و شاخسار آورده است تا تمنای گلی قبل از تمنا دیده است، رود آب و چشمه و جوی و کنار آورده است ما نمی دانیم او کِی از کجا دانسته است، کاین چنین ابری ز دریا بی قرار آورده است! رفتم از شور طبیعت غکسبرداری کنم دیدم آنجا دست غیبی لاله زار آورده است! مرده بود این دشت و خود دیدم نمی زد نبض آن! اینک اما دشت را او زنده وار آورده است باز کن این پنجره این چشم شورانگیز را تا ببینی این جهان را کردگار آورده است محمدجواد ایزدپناه م.ا-جواد [ دوشنبه 92/1/12 ] [ 7:47 صبح ] [ محمدجواد ایزدپناه ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |