سَر و سِر مجموعه دست نوشته های محمدجواد ایزدپناه
| ||
السلام علیک یا شمس الشموس یا غریب طوس.... کبوتر نامه رسون یه گوشه نشسته ای باز چی تو فکرته بگو این همه نکن به من ناز چی تو فکرته بگو خیلی وقته تو قفس حس پریدن نداری وقتشه! این تو و پرواز... چی تو فکرته بگو حالا که خدا می خواد حال من و تو خوب بشه پراتو کمی بکن باز چی تو فکرته بگو اگه که داری می ری برو خدا پشت و پنات یه سری بزن به شیراز، چی تو فکرته بگو کفتر حرم،آهای کبوتر نامه رسون برسون به دستش این راز چی تو فکرته بگو محمدجواد ایزدپناه م.ا-جواد [ یکشنبه 91/10/17 ] [ 8:17 صبح ] [ محمدجواد ایزدپناه ]
[ نظرات () ]
روایتی از 9 دی 88 *************************** توی دل ها اضطراب و شور بود حال و روز شهرمان ناجور بود راوی آن شب اندکی تشویش داشت کوچه ی ما فتنه ای در پیش داشت پیش رو مِه بود و پشت سر غبار قلبمان در سینه می زد بی قرار از چه گویم؟ اختلال خیر و شر سال جنگ نرم، سال خیر و شر یک نفر آمد نقاب سبز زد مدتی خود را به خواب سبز زد آن بدل کار سراپا ادعا حرف می زد بین ما با ادعا از غزل می گفت و شعر و شاعری ادعایش ادعای سامری بین مان با نقشه و نیرنگ ها فاصله انداخت تا فرسنگ ها راوی آن شب باز هم تشویش داشت کوچه ی ما فتنه ای در پیش داشت پیش رو مه بود و پشت سر غبار اسب آمد؛ آری اما بی سوار خیر و شر بود و شکاف و فاصله گریه بود و سوت و دست و هلهله ظهر روز فاجعه ما و حسین(علیه السلام) ارتباط سبز آقا(مدظله) و حسین(علیه السلام) محمدجواد ایزدپناه م.ا-جواد
[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 8:47 عصر ] [ محمدجواد ایزدپناه ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |